ما از نسلِ دلخوشی هایِ ساده و گریه هایِ بی صدایِ یواشکی بودیم …
نسلِ لِی لی و قایم باشک و هفت سنگ .
دوره ی لاکچری هایی ؛ که نهایتا یک شکلات سکه ای ، دوغِ آبعلی یا انگشترِ آبپاش بود .
نسلِ دفتر هایی که فانتزی نبود ، و نوار کاسِت هایی ؛
که خودش را در اوجِ احساسمان ، جمع می کرد !
یادش بخیر وقتی نه ده ساله بودم مامانم یه دونه از این چرخ خیاطی ها داشت ،وقتی خیاطی میکرد ما عادت داشتیم روبه روش مینشستیم و همزمان با چرخیدن چرخ پارچه رو میکشیدیم یه لحظه غفلت میکردیم پارچه رو زیاد میکشیدیم و تعادل چرخ به هم می خورد و سوزن میشکست😅اون لحظه فقط فکر فرار به ذهنمون میرسید 🙈
من تا حالا پست تقدیمی نذاشتم ولی این بار میخوام این پست رو تقدیم کنم به سمیه جون (61. somaye)چون اینقد با محبته که منو شرمنده ی مهربونی های خودش کرده
سمیه جونم ممنون که هستی و اینو بدون که خیلی عزیزی خواهر
...